6 ماهگی آفاق خانمی
آفاق خیلی شیرین شدی
دختر گلم سلام مدتی هست که وبتو آپ نکردم همشم تقصیر خودته
خیلی شیطون و خطرناک شدی
از شیرین کاریات بگم که فرش 12 متری رو یک دقیقه طی میکنی و همش غلط میزنیو همش میخوای یه چیزیو بخوری از پرز فرش گرفته تا دیوار و پارچه مبلا و عروسکاتو دستتو و پاتو و مامانو و بابا و البته خاله یاسی روووووووووو
خاله یاسی رو خیلی دوست داری همین که میبینیش میپری بغلش انگار خوراکی دیدی و سریع میخوای بخوریش
اما نمیدونم چرا توپول موپولی نمیشی بله اونم میدونم اخه خاله یاسیم تو رو میخوره
بگم از کارات دیگه که ...دختر خوشگلم انقدر لوس شدی .مامان نمیتونم یه لحظه از پیشت برم بفهمی کنارت نیستم جیغ و هوار راه میندازی و وقتی شیر میخوری همچین بهم خیره میشی که همون لحظه از بس ذوق میکم میخوام فشارت بدمو وااااااااای یه حس خوب
ماماناااااااااا این حس قشنگو همتون درک کردین میدونید چی میگم
تازگیا از خودت صداهای عجیب غریبی درمیاری
نمیدونم یعنی میخوای زبون باز کنی
شبا که از خواب پا میشی با گریه میگی :ماما - ماما
منو صدا میکنی
گاهی وقتا هم منت سر بابات میزاریو بابا - بابا میکنی
و هر وقت خاله یاسی زیادی بوووست میکنه و شاکی میشی میگی عمه عمه
اونم حسودی میکنه و میگه عمه نه خاله و باز میخوردت
خونه مامان بزرگ مه پارت میریم
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای از دست بابا بزرگت
تو رو به هیچ کس نمیده تو خونه راه میره و تو رو همین بابا بزرگت بغلی کردههههه
و بیچاره مامان بزرگت با منت یه دقیقه میزارت رو پای مامان بزرگت در اون حالم اون باهات حرف میزنه
چقدر این بابا بزرگت تو رو دوست دارهههههههههههههه
اه
میریم اونجا دلم برات تنگ میشه آخه نمیده تو رو به من خدا خدا میکنم جیش کنی بگیرمت
و جونم برات بگه خیلی خوردنی و خوشمزه شدی من که عاشقتم
و باز جونم برات بگه که سرما خوردی بردمت دکتر اما درست و حسابی خوب نشدی همش ابریزش بینی داری
و بابا همش غر میزنه به جونم که آفاق از تو سرماخوردگی گرفتهههههههههههه
و من بیچاره همش غر غر میشنوم
بزرگ شو باباتو دعوا کن تا سر من اینقدر غر نزنه