بعد از مدتها سلام
سلام مامانی جونم دخمل چچل خودم خوبی ؟ قربونت بشم اخم نکن .بزار برات توضیح میدم که چرا اینقدر دیر اومدم وبلاگتو آپ کنم این مدت هم اتفاقای خوب افتاد و همه اتفاقای کمی بد . خداروشکر که همه چی بخیر گذشت و دوست ندارم از تلخیا بگم و از شیرینیای این دخمل ناز و نازنین میگم که 26 شهریور اولین دستای کوچولوتو بردی بالا و محکم بهم کوبوندی نمیدونی چقدر ذوق زده شدم همونشب رفتیم خونه مامان بزرگات و کار بزرگی که امروز بلد شدیو بهشون گفتم اونا هم همشون دست میزدن تا تو دست بزنی و کلی خوشحال شن . خلاصه قرتی خانمی شدی و کار بعدی که 2-3 روز بعدش اتفاق افتاد این بود که راستی مثل جت چهاردست و پا راه میری ...
نویسنده :
مامان جون
14:50